پرهامپرهام، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

نی نی کوچولوی ما

چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی

و تولد تو.....

به تویی که دستهای کوچکت تمام دنیای من است..... در دور دستها که خدا میان چشمانت خانه کرده بود... من بیقرار منتظر آمدنت بودم و تو که انگار دل نمی کندی از لبهای فرشتگان،طنین آواز تو بود که انگار گوشهایم جز  تو نمیشنید..... خداوند تو را به من هدیه داد و من همیشه دلشوره دارم از اینکه شاید آنچه میپنداشتم نباشم.... نفسهایت که به گونه هایم ساییده میشود،انگار آرامش بهشت را به چشمانم میفرستی ... دستهایت که میچرخد و میان دستهایم پنهان میشود؛خنده هایت که ریش میشوم ومن عاشق چشمهایت که عمق نگاهم را می کاود و من همیشه تو را کم داشته ام.... اما همین بس است که چشمهای خداوند میان دستان تو و من پیداست.... پرنس زیبای من اگر آزردمت یا ف...
25 شهريور 1393

کمتر از 10 روز دیگه

سلام پسرک 11ماه و 23 روزه ما: با معجزه وجود تو در زندگیمان،تمام لحظه های عمرمان بدرقه ی نفس کشیدنت شد..... و حالا تقریبا یک سال است که با گریه هایت گریه کردیم و خنده هایت را خندیدیم..... برای آرامشی که با تو داریم خدا را بی نهایت شاکریم.
13 شهريور 1393

پنجمین و ششمین مروارید پرهامم

سلام یکی یه دونه خونه ما! در 11ماه و 4 روزگیت پنجمین مروارید زیبات یعنی دندون بالا سمت چپت رو دیدم که یه ذرش در اومده و ششمیشم که فقط سفیدیش معلومه یعنی بالا سمت راست مبارکت باشه دردونه خودم؛همچنان توی همین ماه منتظر راه رفتنتم عزیزم ...
4 شهريور 1393
1